ورزش با کارکردهای متنوع خود
میتواند علاوه بر تضمین سلامت جسمی و روحی افراد جامعه در کسب مهارتهای اجتماعی،
شکلگیری هویت فردی، کاهش تضادها و تنشها، پر کردن اوقات فراغت و … نقش
انکارناپذیری داشته باشد. از این رو توجه به ورزش شهروندی یا ورزش برای همه که هدف
آن فراهم آوردن امکان و فرصت ورزش کردن برای همهی افراد جامعه است، نقش محوری در
استراتژی کلان و برنامهریزیهای بخشهای مرتبط با تربیت بدنی و ورزش در دستگاههای
مختلف دارد. پایه و اساس هر گونه برنامهریزی کارآمد در مدیریت استراتژیک شناخت
محیط پیرامونی و محیط داخلی سازمان است.
ورزش با کارکردهای متنوع خود میتواند علاوه بر تضمین
سلامت جسمی و روحی افراد جامعه در کسب مهارتهای اجتماعی، شکلگیری هویت فردی،
کاهش تضادها و تنشها، پر کردن اوقات فراغت و … نقش انکارناپذیری داشته باشد. در
مقام تعریف، ورزش به عنوان نوعی بازی سازمانیافته و هدفمند که در آن حرکتها برای
تقویت قوای جسمانی، افزایش مهارت و کسب روحیه اجرا میشود، اطلاق میشود (کاشف،
۱۳۷۹). امروزه میزان نشاط، تحرک و شادابی شهروندان، که نقش مؤثر در تولید و درآمد
یک کشور دارد، عامل مهمی در سنجش توسعه یک کشور است. گستردگی روزافزون جامعهی
شهری و تمرکز بیشتر جمعیت در شهرها نیاز به تحرک بیشتر برای سلامت و پیشگیری از
بیماریها میطلبد. این نیاز در قالب ورزشهای شهروندی به یکی از مقولهها و مؤلفههای
مهم تبدل شده که گامهای مثبتی برای گسترش آن برداشته شده است به گونهای که همهی
شهروندان امکان استفاده از آن را داشته باشند. ورزش شهروندی در واقع کوششی جهت
ترویج ورزش بین همهی اقشار و آحاد جامعه بوده و دارای اثرات بهداشتی، اجتماعی و
فرهنگی است. در این میان برخی از دیگر کارشناسان، ورزش شهروندی را ورزشی میدانند
که در هر شرایط و به طور عمومی، قابل اجرا بوده و نیاز به امکانات و تأسیسات تخصصی
خاصی نداشته و برای سلامتی و گذران اوقات فراغت به اجرا در میآید (Haslip, 2001).